نازدونه مانازدونه ما، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

امیرمهدی عسله عمه

نفس عمه اومد

سلام سلام جانانه دله عمه الان که دارم این مطلب و مینویسم تو کنار من نشستی آب نباتم دیروز نزدیکای ظهر یود که بابایی زنگ زد و گفت ما نزدیکه خونه ایم مارو میگی اول شدیم این بعدم شدیم آخه از قبل نگفتید که دارید میایید و مارو سورپرایز کردید من که از وقتی زنگ زدید از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم وقتی ام که اومدی اولش یه  جیغ بنفش کشیدم وکلی بوست کردم آخه تقریبا بعده دوماه دیدیمت خیلی شیرین زبونتر شدی دلم میخواد قورتت بدم وقتی صحبت میکنی یه چیز خیلی خوب اینکه شیر میخوری هرروز یعنی قبلا دوست نداشتی ولی الان خودت تقاضای شیر میکنی نازدونه مامانی میگه از وقتی باهات صحبت کرده و گفته باید شیر بخوری تا بزرگ شی و قوی بشی ت...
10 شهريور 1393

خرس کوچولو در سفر

سلام قندو نبات عمه خوبی نانازم؟ امیر جونم انقده الان ذوق دارم آخه زنگ زدم و تو کلی باهام صحبت کردی و منم گریه کردم وقتی صداتو شنیدم ،وااااااااای خداجون تو و بابایی و مامانی الان توراه اصفهان هستید.بابایی بخاطر شغلش چن سالی مراغه بود و حالا باید بره اصفهان، کلی صحبت کردم باهات سفارش اسباب بازی و کارتونایی که دوست داری دادی بهم عمه قوربونت بره بابایی میگفت چند دقیقه قبل از زنگ زدن من داشتید صحبت میکردید و بابایی انگشتاتو نشون دادو ازت پرسید اینا کی هستن؟توام اول گفتی بابایی و بعد مامانی و بعدم گفتی عمه زینب.وااااای یکی منو بگیره.خخخخخخ خلاصه اینکه الان توراهید. بابایی میگه امیر مهدی باید از این به بعد به منم بگه باب...
4 شهريور 1393

یدونه پسر

سلام جیگلی بیگلی عمه اعتراف میکنم تاحالا به این اسم صدات نکرده بودم ی لغت به دیره اسمهات اضافه شد بابایی دیشب بهم پیام داد که دارم با امیر صحبت میکنم داشته باش این دیالوگای خودتو بابایی رو: بابایی:امیر عمو چیه من میشه؟ فندق کوچولو:داداشت بابایی:عمه جونجونی چیه من میشه؟ فندق کوچولو:خواهرت بابایی:امیردوست داری داداش داشته باشی؟ فندق کوچولو:نه بابایی:اگه داداش داشتی اسمشو چی میزاشتی؟ فندق کوچولو:(با خنده):ولش کن این حرفارو الهی من فدات بشم که دوست داری یدونه همه باشی  عمه نازشو بخوره تنها تنها تو پسره منی تو یکی یدونه ای فندق کوچولو خوشم اومد از جواب دندون شکنی که به باباییه ناقلا دادی  نازدونه دوست دارم&...
1 شهريور 1393
1